تازه توی بنیاد شهید مشغول بکار شده بودم،یک روز قرار شد برای دیدار از ایثارگران با جانبازی هماهنگ کنم ،گوشی را برداشتم وتماس گرفتم،الو منزل آقای..... بله بفرمایید،ببخشید از بنیاد شهید تماس می گیرم اگر اجازه بفرمایید مسئولان بنیاد شهید برای دیدار حضورتون برسند ، الو الو....هرچی صدا زدم تا چند دقیقه صدایی نیومد جانباز با بغض گفت ببخشید یک لحظه حس کردم فرمانده ام شهید علی آقا ...داره باهام حرف می زنه ،باشه مشکلی نیست تشریف بیارید این بار من بودم که بغض کردم جانباز گفت الو الو.... شما حالتون خوبه ،گفتم بله من خوبم شما درست حس کردید من فرزند شهید علی آقا ....هستم حالا دوتامون بودیم که با سکوت محض از پشت تلفن با هم خیلی حرف زدیم. یادشون بخیر